سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حدیث قند یک خردادی!

السلام علیک یا سلطان

 ماجرای اول:

اومدم نت گردی...

همینجوری بی هوا یه صفحه رو باز می کنم...یه بسته بیسکویت رضوی توی دستمه که به نظر خیلی خوشمزه میاد و من عجله دارم هر چی زودتر بازش کنم و...

روی بسته رو می خونم: "نان رضوی" توی دلم میگم یا امام رضا..چقدر دلتنگتم....

اولین گاز رو که میزنم چشمم به مانیتور میفته و صفحه ای که بی هوا باز کردم...: فکر کنم یکی می خواد منو آروم کنه...یه آقای مهربون با یه گنبد طلایی...

مات و مبهوت میشم...بیسکویت ها به شدت خوشمزن...این روزا اتفاقایی میفته که یاد آقا جان میفتیم...هر چند بی معرفتیم...هر چند ازش دوریم ولی...

ماجرای دوم:

8 اسفند، هشتمین ماهگرد عقدمون بود...(8 تیر) همسر اومد خونه با یه جعبه که همون روز توی یادواره ی شهدا بهشون داده بودن...

جعبه رو باز کردیم...نوشته بود: السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا...



[ دوشنبه 92/12/12 ] [ 1:3 صبح ] [ "مهربان" ]

نظر

<< مطالب جدیدتر ::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه